بیمه نوین

مرکز تخصصی خدمات بیمه ای

مرکز تخصصی خدمات بیمه ای

در وضعیت کنونی، توانگری برخی شرکت های بیمه خصوصی مطلوب است درحالیکه برخی شرکت های دولتی که از نظر عامه مردم شرکت های معتبری به نظر می رسند توانگری نامطلوب و درواقع خطرناک دارند.

به گزارش ریسک نیوز،مشروح گفت وگو با حمیدرضا نورعلیزاده را در خصوص چالش های صنعت بیمه در ادامه می‌خوانید:

 

آیا صنعت بیمه در شرایط انحصاری است؟

 

ورود شرکت های خصوصی در دوازده سال گذشته موجب شده که شاخص شدت رقابت در صنعت بیمه بهبود یابد. با بررسی دقیقتر می توان دو لایه ساختار بازار و بالتبع دو سطح از رقابت را در صنعت بیمه مشاهده کرد. در سطح قراردادهای بزرگ، ساختار بازار به نحوی است که رقابت چندجانبه و به طور خاص رهبر _پیرو شکل گرفته است. در حالیکه در سطح پایین تر شدت رقابت بیشتر بوده و ویژگی های بازار رقابتی بیشتر قابل مشاهده است. البته این رقابت در خصوص قرادادهایی که به دلیل ساختار مالکیتی بطور انحصاری به یک شرکت بیمه داده می شود، صحت ندارد.


به هر حال در سطح قراردادهای بزرگ باید بررسی شود که آیا این وضعیت به نفع بیمه گر و بیمه گزار بوده است یا خیر به بیان تخصصی، آیا رفاه جامعه بالاتر رفته است؟ همچنین در سطح رقابتی تر هم که با مشارکت 17 شرکت خصوصی تازه وارد شکل گرفته همین مسئله مطرح است.

 

در لایه قراردادهای بزرگ بیمه ای که ویژگی های ساختار رهبر _پیرو را از خود نشان می دهد، متاسفانه به دلیل نرخ شکنی و عدم رعایت اصول فنی و حرفه ای بیمه گری، وضعیت خطرناکی شکل گرفته است به نحوی که رفاه بلند مدت جامعه را به خطر انداخته است.

همانطور که می دانیم، کیفیت پوشش بیمه ای خریداری شده به دلیل نوع ماهیتش، در ابتدا برای خریدار مشخص نیست. در این شرایط، قوانین و مقررات باید به گونه ای باشد که کیفیت آنرا تضمین کند. متاسفانه آنچه در بازار مشاهده می شود خلاف آنست. این رفتارهای غیرفنی موجب آسیب پذیری شرکت های خصوصی شده است. مهمترین موضوع هم اکنون تعادل بین رقابت و ضوابط رقابت است. در هیچ کجای دنیا توصیه نمی شود که اجازه رقابت داده شود اما ضوابط و قواعد رقابت وجود نداشته باشد. به طور مثال نمی توان بازی فوتبال را بدون داور و کمیته انضباطی به انجام رساند؛ در عین اینکه رقابت موجب رشد و تعالی می شود باید ضوابطی برای صیانت از فضای رقابتی وجود داشته باشد .

در فضای کنونی صنعت بیمه، اگرچه شاخص انحصار کاهش یافته اما بدرفتاری ها افزایش یافته و اصول فنی و حرفه‌ای فراموش شده است و در رقابتی غیرعقلایی قیمت ها و نرخ های بیمه ای کاهش یافته است. یکی از مصادیق بدرفتاری‌ آنست که بیمه گر پوشش مهمی را بدون آگاه سازی مکفی بیمه گزار حذف می کند؛ در این شرایط مشتری نمی داند که در واقع خدمت بی کیفیت تری را خریداری کرده است و تنها در شرایطی متوجه می شود که دچار خسارت و زیان شود .

بنابراین کاهش شاخص HHI یا افزایش شاخص شدت رقابت در شرایطی منجر به بهبود رفاه جامعه می شود که نظارت برحسن اجرای قانون، وجود داشته باشد تنها با رقابت ضابطه مند می توان رفاه را ارتقا داد.

 

چه عواملی موجب می شود که سهم بخش خصوصی در صنعت بیمه افزایش یابد ؟

 

اگر رقابت ضابطه مند و آگاهانه باشد سهم بخش خصوصی نیز افزایش می یابد. شاخص توانگری شرکت هایی که درحال حاضر بیشترین سهم بازار را در دست دارند، مناسب نیست .

شاخص توانگری در شرکت های بیمه باید عدد 100 باشد اگر زیر 70باشد دولت باید به بررسی و نظارت بر این شرکت ورود پیدا کند و اگر به زیر 50 برسد باید دولت برای تعیین تکلیف آن تصمیم گیری کند و اگر به زیر 10 برسد، بیمه مرکزی مجوز صدور یک و یا چند رشته از آن شرکت را ابطال می کند.


در وضعیت کنونی، توانگری برخی شرکت های بیمه خصوصی مطلوب است درحالیکه برخی شرکت های دولتی که از نظر عامه مردم شرکت های معتبری به نظر می رسند توانگری نامطلوب و درواقع خطرناک دارند. 

صدور بی محابای بیمه نامه و عدم تبعیت از قوانین، موجب کاهش توانگری این شرکت ها شده است و چون مورد بازخواست جدی قرار نمی گیرند به کار خود ادامه داده و سهم بازار بخش خصوصی نیز افزایش نمی یابد.

 

آیا این شرایط به ضعف نظارتی بیمه مرکزی مرتبط است ؟

 

بله، بیمه مرکزی باید برحسن اجرای آیین نامه ها و ضوابط موجود نظارت داشته باشد و اگرچه آیین نامه ها و ضوابط ممکن است نقایصی داشته و نیازمند اصلاح باشند اما اجرای همین ضوابط در کشور ضروری است.

 

چه عواملی در درون شرکت های خصوصی عامل بازدارنده رشد و افزایش سهم از بازار است؟

 

مهمترین مشکل شرکت های خصوصی آن است که سهامداران خود را بیمه می کنند. اشخاص حقیقی و حقوقی که فعالیت و اموال زیادی دارند برای آنکه خود را بیمه کنند در کنار فعالیت اقتصادی خود شرکت بیمه افتتاح نموده و به نوعی خود بیمه گری می کنند. در این شرایط حداکثر رشد این قبیل بیمه گران محدود به فعالیت سهامداران آنها می شود. در واقع این شرکت ها به صورت مستقل و حرفه ای تاسیس نمی شوند و در نتیجه تلاشی که در فضای رقابتی از یک شرکت انتظار می رود در آنها مشاهده نمی شود.

 

راهبرد آنها توسعه ای نیست و اغلب سهامداران اصلی خود را از طریق قراردادهای انحصاری تحت پوشش برده اند. طبیعی است که در این فضا، دانش مدیریت جایگاه رفیع خود را پیدا نخواهد کرد. برداشت من این است که صنعت بیمه نیازمند ارتقای دانش مدیریت در همه ابعاد است و این مهم محقق نخواهد شد مگر آنکه فضای رقابت ضابطه مند تقویت گردد.